سلام به همگی،
بالاخره همونطور که توی ايميل تبريک سال نو قول داده بودم، کار آپلود کردن و نوشتن توضيحات برای عکسهای سفر قشم امروز به پايان رسيد. حدود 160 عکس رو گلچين و آپلود کردم که اميدوارم خوشتون بياد. اگر به هر دليل مثلاً سرعت پايين اينترنت يا … با ديدن عکسها مشکل داشتين میتونين مستقيماً به آدرس http://travels.sfsepehr.com/qeshm.html رجوع کنيد که البته اونجا به غير از عکس، توضيحاتی رو هم (حتی همراه با وضعيت آب و هوا بصورت real time به مدد سايت AccuWeather.com) قرار دادم.
همونطور که قبلاً گفتم، جزيره بسيار زيبای قشم جون ميده واسه عکاسی و حتی ساخت فيلمهای افسانهای مثل ارباب حلقهها و … واسه همين عکاسای حرفهای زيادی از ايران و جهان به قشم ميرن تا عکسهای خيلی خيلی قشنگی رو بگيرن. عکسهايی که واقعاً حرفهای هستن و آدم رو مبهوت میکنن و با عکسهای ابتدايی و خام من خيلی تفاوت دارن. فکر کنم لينک بعضياشو داده باشم. وقتی من اون عکسها رو ديدم تازه متوجه شدم و دلم سوخت که متأسفانه خيلی از جاهای ديدنی قشم و اطراف رو (مثل تخمگذاری لاکپشتها، آثار پرتغاليها در جزيره هرمز، غارهای نمکی يا استلاگميت استلاگتيتهای قشم، اميدوارم درست نوشته باشم، و ….) از دست دادم و نتونستم که ببينم. همينطور قشم جون ميده واسه دانشجوهای رشته زمين شناسی و …
وقتی به دره ستارهها ميرين، فکر میکنين يه نسخه از کتيبه بيستون رو اونجا کندن، مجسمه سنگی يه دختر و پسر رو میبينين که همديگرو بغل کردن و نمونه تنديسهای غولپيکر خدايان مصری رو در معبد کارناک. خوب که دقت میکنين مبينين که تمام اون آثار رو فقط فرسايش آب و باد بوجود اورده و هيچ انسانی (حداقل خوشبختانه تا حالا!) دخالتی در ساخت اونها نداشته. به قول خيلی از بازديدکنندهها، باشکوهترين زيباييهای جهان. اين رو بدون اغراق ميگم.
اگه به تور سافاری دوبی رفته باشين، حتماً ديدين که اونها از «هيچـــــی»، دقيقاً از «هيچی» (البته صرفنظر از چند دستگاه لندکروز، چند نفر شتر و بلیدانسر!!!) دارن پول در ميارن! بعد 2 قدم بالاتر برين و زندگی مردم قشم رو نيگا کنين، اصلاً گيريم آثار باستانی رو فراموش کنين، فقط بچسبين به اکوتوريسم، جنگل دريايی کم نظير حرا، دره ستارهها و …. من اميدوارم که عکسهای کم ارزشم بتونه بخش خيلی خيلی کوچيکی از اين زيباييها رو نشون بده. برای اينکه وقتی يه روزی برای هميشه اينجا رو ترک کردم، وجدانم راحت باشه که حداقل سعی خودمو کردم که بخش خيلی کوچيکی از زيباييها و منابع کشورمو که قدرش دونسته نميشه يا حتی مورد سوء استفاده، سوء مديريت و … قرار میگيره، نشون بدم. نمیخوام خيلی بدبين باشم، بنابراين سعی میکنم ياد عکسهای خيلی قشنگی بيفتم که از هتل 5 ستاره تازه تأسيس صخرهای کندوان برام فرستادن (هتلی 5 ستاره که توی کوه و صخرههای کندوان کنده شده و واقعاً زيباست، هر کی خواست ندا بده عکساشو بفرستم. البته سعی میکنم بزودی خودم برم و از نزديک ببينم و عکس بندازم) يا گياهان مينياتوری مرکز پژوهشهای بيوتکنولوژی خليج فارس که از قشم سوغاتی اوردم بيفتم. ولی اينها هنوز خيلی کمه و حتی میتونم بگم به نسبت داريم پسرفت هم میکنيم، اون هم با شتاب خيلی زياد.
بگذريم. شايد سفرم به قشم نسبت به سفرهای ديگه يه خورده عجلهای و نسبتاً بیبرنامه شد و واسه همين شايد نتونستم برای ديدن خيلی جاهاش برنامهريزی کنم، ولی از يه نظر واقعاً خيلی خيلی شانس اوردم که دقيقاً اون زمان و مکان رو انتخاب کردم. اون هم آشنايی من با دوستان جديد و هنرمندم هست. مهتاب و عليرضا، زوج روشنفکر، دوستداشتنی، صميمی و همسن و سال خودم که واقعاً مصاحبت با اونها لذت بخشه و ديد عکاسی خيلی خيلی خوبی دارن. بعضی از عکسهای خيلی قشنگی رو که ميبينين کار اونهاست که با اجازهشون و تا جايی که حافظهام ياری میکرد با ذکر نامشون توی سايتم گذشتم. براشون صميمانهترين آرزوها رو دارم و اميدوارم هر چه زودتر عروسی کنن.
زيبايهای کروز با لنج چوبی سنتی (که به قول مهتاب اگه زياد توی آب بمونه ممکنه ميخهاش توی آب حل بشه!!!!!) و موسيقی و رقص محلی و خلاصه «ضيافت شام روی کشتی» (جزو تبليغات تور بود!) که وسط راه نصف شب چند بار هم به گل نيشست! و پيشنهاد داديم که بابا خب ما جوونا بريم بيرون هل بديم!!!!!!! ستارههايی که توی آسمون بالای سرت توی لنج میديدی و هيچ کجای ديگه نمیتونی ببينيشون و …. صفا و صميميت نوازندههای محلی توی لنج رو که وقتی بهشون خسته نباشيد گفتم و خواستم با عودشون عکس بندازم، اصرار کردن که عودشونو به من هديه بدن و شب رو دعوتم کردن به خونهشون و خيلی چيزای ديگه رو چه جوری میتونم نشون بدم؟ کسی نظری داره؟
من واقعاً اميدوارم اين نوشتههای من براتون خستهکننده يا از اون مهمتر شعارگونه نباشه. اين شما و اين هم گلچين عکسهای زيبای قشم.
همراه با بهترين آرزوها، سهيل.